پارت چهارده :

لرد به انگشتر توخالی خودش نگاه کرد و گفت:

-همه چیز به سادگی که فکر می کردیم نبود!

پیرمرد نگاهش را آهسته به لرد چسباند و گفت:

-منظورت چیه؟

لرد یک تای ابرویش را بالا داد و گفت:

-فقط یه طلسم جاودانه نبود! قصد اون جاد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.